Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7742 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computer circuits
U
مدارهای کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circuits
U
اتصال الکتریکی
circuits
U
مسیر گردش
circuits
U
دایره
circuits
U
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuits
U
طرح گرافیکی یک مدار
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuits
U
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits
U
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
U
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits
U
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuits
U
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
U
مدار جریان
circuits
U
حوزه قضائی
circuits
U
حوزه صلاحیت دادگاه
circuits
U
احاطه کردن
circuits
U
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuits
U
اتحادیه کنفرانس
circuits
U
مدار
circuits
U
جریان حوزه
circuits
U
گردش
circuits
U
دوره
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits
U
پیست اسبدوانی
circuits
U
پیست اتومبیلرانی
circuits
U
جریان الکتریکی
circuits
U
مسیر
coupling of circuits
U
تزویج مدارات
series circuits
U
مدارهای زنجیری
control circuits
U
مدارهای کنترل
short-circuits
U
اتصال کوتاه
coupling of circuits
U
پیوست مدارها
logic circuits
U
مدارهای منطقی
closed circuits
U
مدار بسته
closed circuits
U
تلویزیون مداربسته
closed circuits
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
scheduled circuits
U
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
connections of polyphase circuits
U
اتصالهای مدارهای چند فاز
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
U
رایانه
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
حسابگر الکترونی
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
computer
U
کامپیوتر
computer
U
ماشین متفکر
computer
U
شمارنده
computer
U
ماشین حساب
computer
U
ماشین الکترونیکی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
digital computer
U
کامپیوتردیجیتال
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
U
کامپیوتر دیجیتالی
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
computer revolution
U
تحول کامپیوتر
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
computer programming
U
برنامه نویسی کامپیوتری
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
computer readable
U
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
ibm computer
U
ماشین حساب ای بی ام
ibm computer
U
کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer
U
کامپیوترترکیبی
hybrid computer
U
کامپیوتر دو رگه
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر
computer time
U
وقت کامپیوتر
computer system
U
سیستم کامپیوتری
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
computer simulation
U
شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation
U
کامپیوتری
computer simulation
U
شبیه سازی
computer security
U
امنیت کامپیوتر
computer science
U
علوم کامپیوتر
computer typesetting
U
حروف چینی کامپیوتری
computer user
U
استفاده کننده کامپیوتر
computer utility
U
سودمندی کامپیوتر
computer salesman
U
فروشنده کامپیوتر
digital computer
U
کامپیوتر عددی
digital computer
U
کامپیوتر رقمی
desktop computer
U
کامپیوتر رومیزی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
control computer
U
کامپیوتر کنترل
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
computer word
U
کلمه کامپیوتری
computer vendor
U
فروشنده کامپیوتر
computer utility
U
خدمات کامپیوتری
computer science
U
علم کامپیوتر
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
U
کامپیوتر هدف
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
U
کامپیوتر منبع
slave computer
U
کامپیوتر برده
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
transportable computer
U
پس و پیش کردن
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
computer table
U
میزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
serial computer
U
کامپیوتر سری
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
U
کامپیوتر اداری
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
U
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
U
کامپیوتر یک نشانی
self adapting computer
U
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
U
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
U
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
U
کامپیوتریک ادرسه
mainframe computer
U
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
computer graphicist
U
گرافیست کامپیوتری
computer code
U
کد کامپیوتر
computer code
U
رمز کامپیوتر
computer code
U
رمز کامپیوتری
computer classifications
U
طبقه بندی کامپیوتر
computer center
U
مرکز کامپیوتر
computer camp
U
اردوی کامپیوتر
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
U
دانش کامپیوتر
computer artist
U
هنرمند کامپیوتر
computer art
U
هنر کامپیوتر
computer conferencing
U
کنفرانس کامپیوتری
computer crime
U
جرم کامپیوتری
computer design
U
طراحی کامپیوتری
computer generations
U
نسلهای کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
U
بازی کامپیوتری
computer flicks
U
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family
U
خانواده کامپیوتر
computer engineering
U
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
U
مهندس کامپیوتر
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
computer architect
U
معمار کامپیوتر
analogue computer
U
کامپیوتر انالوگ
host computer
U
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
analog computer
U
کامپیوتر سنجشی
analog computer
U
کامپیوترقیاسی
analog computer
U
کامپیوتر انالوگ
analog computer
U
کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer
U
کامپیوتر تحلیلی
home computer
U
کامپیوتر خانگی
personal computer
U
کامپیوتر شخصی
host computer
U
کامپیوتر میزبان
host computer
U
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
apple computer
U
کامپیوتر اپل
appliance computer
U
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
asynchronous computer
U
کامپیوتر ناهنگام
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation
U
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted
U
بکمک کامپیوتر
computer aided
U
بکمک کامپیوتر
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer
U
کامپیوتر چمدانی
board computer
U
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
automatic computer
U
کامپیوتر خودکار
asynchronous computer
U
کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
host computer
U
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
Recent search history
Forum search
1
من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
2
من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
1
برنامه ریزی این کار چگونه است؟
0
computer synthesis of affect
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com